۱۳۹۱ آبان ۷, یکشنبه

در باب روز 7 آبان و جعل بزرگ


اخیرا تبلیغات گسترده ای راجع به 29 اکتبر و سالروز ورود کوروش پادشاه هخامنشی به بابل که برخی با استناد به منابعی جعلی و ساختگی ادعا میکنند این روز به نام کوروش ثبت جهانی شده در فضای مجازی و سایتهای ایرانی و فارسی زبان به راه انداخته شده است.لازم دانستیم دراین خصوص و برای آگاهی خوانندگان گرامی توضیحاتی بیاوریم تا عمق دروغ این مدعیان ملی گرایی و بت پرستان برایتان فاش شود.چنانچه سایت لینک گذاری و اشتراک لینک بالاترین نیز با فشار این دسته افراد لوگوی خود را با عنوان روز کوروش که به هیچ وجه در هیچ منبعی درج و ثبت نشده تغییر داده است.
ذیلا نمونه ای از اسناد و مدارکی ارائه شده که به سادگی این ادعا را مردود میسازد:
* در تقویم روزهای جهانی که توسط سازمان ملل تنظیم و جمع آوری شده است برای 29 اکتبر هیچگونه مناسبتی ثبت نشده است.
در این لینک میتوانید نسخه اصلی تقویم جهانی را مشاهده نمایید.
* در تقویم روزها و رویدادهای مهم یونسکو(بخش فرهنگی سازمان ملل) نیز هیچ مناسبتی برای 29 اکتبر ثبت و منتشر نشده است.در تارنمای ملی کمیسیون یونسکوی ایران میتوانید از صحت این موضوع مطلع شوید.
* تحقیقات بسیاری از طرف باستان شناسان و تاریخ نگاران در این زمینه انجام گرفته ولی به دلیل فشار مضاعف متعصبین و نا آگاهان انتشار این تحقیقات به مثابه ضد ایرانی و مزدور بودن خواهد بود.در نمونه ای از این مطالب ، نوشته ای در وب سایت اعتدال و ملیون و تاریخ ما نیز قابل مشاهده است.بخشی از این تحقیقات بدین ترتیب است:


امروز 29 اکتبر برابر با هفتم آبان است، روزی که در چند سال اخیر، بسیاری آن را به نام روز جهانی کوروش تبلیغ می‌کردند، با این حال در منابع معتبر داخلی و خارجی رد‌پای چندانی از این روز نیست. مبلغان این روز اما آن را گاهی روز تولد کوروش هخامنشی، روز ورود کوروش به بابل یا روز صدور یا ساخت استوانه گلی منشور حقوق بشر کوروش معرفی می‌کنند.

داستان نام‌گذاری این روز چیست؟ آیا واقعا در تقویم جهانی، روز 29 اکتبر به نام و یاد کوروش دوم، پادشاه بزرگ هخامنشی ثبت شده است؟ اول بار در سال‌های ابتدایی دهه 80 این موضوع را «انوشیروان کیهانی‌زاده» روزنامه‌نگار و تاریخ‌نویس در ستون «روزنامک» که در «شرق» منتشر می‌کرد، اعلام کرد. حسب گفته آقای کیهانی‌زاده، این روز که در تقویم بین‌المللی به نام «sirius day» شناخته می‌شود با نام و یاد کوروش بزرگ، پادشاه دادگستر هخامنشی نام‌گذاری شده است. با این حال، اما آن‌گونه که «رضا مرادی‌غیاث‌آبادی» تاریخ‌نویس به شرق می‌گوید: «نام sirius day که در تاریخ 29 اکتبر تقویم بین‌المللی به ثبت رسیده، اشاره‌ای به نام ستاره شباهنگ است و ارتباطی به کوروش هخامنشی ندارد، چراکه نام کوروش به زبان لاتین اگرچه تلفظ هر دو به یک شکل است اما به‌گونه‌ای دیگری نوشته می‌شود (cyrus).

 با این‌حال پس از آن تاریخ دوستداران و ناسیونالیست‌های افراطی هر ساله این روز را بیشتر از سال قبل تبلیغ می‌کردند، حال آنکه در هیچ جایی از تاریخ اشاره‌ای به این روز که ارتباطی با کوروش هخامنشی داشته باشد، نشده است.»

تنها رویداد و مناسبتی که برای این روز به صورت ملی و نه جهانی ثبت شده،قرارگرفتن در تقویم ملی ایران توسط معاون احمدی نژاد آقای رحیم مشایی است که درسال 88 هفتم آبان را به عنوان روز ملی کوروش معرفی کرده است.

جدا از درستی یا نادرستی بزرگی کوروش هخامنشی و رفتار و اعمال حکومتی وی و حکمرانان این دوره که باید توسط مورخین و باستان شناسان بررسی شود به نظرتان آیا با دروغ و جعل تقویم جهانی و نامگذاری ساختگی میتوان فردی را به مانند بت بزرگ شمرد؟

بسیاری از مردم ایران بنا به حس وطندوستی کوروش را به عنوان فردی عادل و مقید به حقوق انسانی میدانند و علاقه بسیار دارند تا در شناسایی شخصیت وی در جهان تلاش کنند.این حس باید غنیمت شمرده شود ولی نباید با توسل به دروغ سازی به گونه ای شود  که مخاطبان جهانی ، مردمی که خود را وارثان حقوق بشر کوروش میدانند را دروغگو و جاعل بشناسند.
تلاش برای ثبت جهانی این روز و معرفی پادشاه هخامنشی مقدس است و نباید با دروغ و ریا آلوده گردد.

۱۳۹۱ آبان ۵, جمعه

کنسروهای هلال احمر در بازار





زنگ زدم سوپر و چیزائی رو که می خواستم سفارش دادم، از جمله دو تا کنسرو سبزیجات، که کنسرو غلات به جاش فرستاده. بسته رو آورد، گرفتم و رفتم تو خونه. دیدم کنسروائی که آورده، لیبل با مارک هلال احمر روشونه!!! درسته که من پول دادم، ولی نمی تونم به خودم بقبولونم که در جنایتی که داره در حق زلزله زده ها و سیل زده ها میشه، اون هم دانسته سهیم بشم. در حالی که بچه های کوچیک دارن تو چادر و سرما گرسنگی می کشن، مسوولین دارن با همکاری مردم(از بازار تا مصرف کننده) اونا رو چپاول می کنن.

 به نقل از فیسبوک

۱۳۹۱ آبان ۴, پنجشنبه

در حاشیه پخش بازی فوتبال از کانال جمهوری اسلامی









کوپیولی، ایندی دوعا وختیدی؟ سن تیلیویزیونوننان توپی پخش ائله دا...
دوعا ایستین گئدر مچیده، چوخبتر کانالین واردی سنین؟
 
 

پدر سگ مگه الان وقت دعا کردنه؟تو از تلویزیونت فوتبالو پخش کن دیگه ... کسی دعا خواست میره مسجد،انگار خیلی کانال به درد بخوری داری؟
 


۱۳۹۱ آبان ۱, دوشنبه

۱۳۹۱ مهر ۲۹, شنبه

آیا چادر می تواند جان این کودکان معصوم را از سرما محافظت کند؟






آیا چادر می تواند جان این کودکان معصوم را از سرما محافظت کند؟


دمای هوای شهرهای آذربایجان شرقی و حومه آن و مناطق زلزله زده  اهر ،هریس و ورزقان در طول روز از 15 درجه  فراتر نمیرود و در هنگام شب به صفر درجه نیز نزدیک میشود.زمستان زودرس در این مناطق سرما را به چادرهای مردم آورده است.

۱۳۹۱ مهر ۲۳, یکشنبه

ناسیونالیزم افراطی و سوءاستفاده از حس زیبای میهن دوستی



 یک رستوران مغولی  عکس بزرگ چنگیز را بر سر درش زده بود، بله همین چنگیز که دنیا تف و لعنش می کند برای ایشان قهرمان ملی است و همانند کوروش که ناسیونالیست افراطی ایرانی شکم برایش پاره می کند، مغولها نیز برای وی یعنی چنگیز خیلی احترام و ارزش قائلند و می گویند که سرزمین ایران را از دست ظلم آزاد ساخت، همانند ناسیونالیست عظمت طلب ایرانی که حملات و یورش کوروش به سرزمین های دیگر را با اسم حقوق بشر به من و شما غالب می کند.





 


نفرات از سمت راست به چپ: کوروش هخامنشی،اسکندر مقدونی و چنگیز مغول

هر یک از این سه قهرمانان ملی خود یاد می شوند و می گویند که با حمله و تصرف بر سرزمین های دیگر آنجا را آزاد می کرده اند و سعادت و خوشبختی را به آن سرزمین ها همچنین اهدا می کردند، این وسط زهر خطرناک ناسیونالیزم افراطی هست که از این پادشاهان و تصرفگران سرزمین های دیگر قهرمان برای خود می سازد. در عصر برده داری بقول عزیزی حقوق بشر هیچ معنی و مفهومی نداشته است که در حال حاضر از این پادشاهان وسعت دهنده به تمامیت ارضی خود بت و مقدسات می سازند،بدون شک به بهانه آزادی بردگان و یا آزاد کردن مردم از دست ظلم و استبداد حمله و تصرف به سرزمینهای دیگر نمیتواند توجیه کردن جنایات ایشان برای انسان قرن بیست و یکمی باشد،آزادی و خوشبختی را باید عین خودش خواست و دلیلی ندارد که با اسم همچین کسانی و رجوع به اعماق تاریخ دنبال آزادی بود.و این ناسیونالیزم افراطی خواهد بود که به نژادپرستی منجر میشود.
ننگ بر هر نوع ناسیونالیزم افراطی ...
زنده باد در یک کلام آزادی و انسانیت


با اقتباس از نوشته : یوسف . ک 

۱۳۹۱ مهر ۲۰, پنجشنبه

«سوغان سو شورباسی » غذای شبهای سرد زمستانی در مناطق مختلف آذربایجان


«سوغان سو شورباسی » غذایی شبیه به آبگوشت محلی اما بدون گوشت و مخلفات دیگری که امروزه در آبگوشت ریخته میشود است که معمولا به جهت وجود مواد طبیعی مانند کره و سبزیجات از غذاهای بسیار مقوی مناطق آذربایجانی شمرده میشود.سوپ پیاز حدودا اندکی مشابه سوغان سو شورباسی میباشد و تفاوت اساسی این دو در آن است که سوغان سو غذای شبهای سرد زمستانی است اما سوپ پیاز را به عنوان غذای کمکی در کنار سایر غذاها سرو میکنند و در آخر اینکه سوغان سو اکثرا همراه با نان داغ بربری تهیه میشود.بنا به سنت قدیمی مادران این غذا را در فصل سرما و شبهایی که تمامی اعضای خانواده در خانه حضور دارند می پزند.از خصوصیات درمانی این غذا هم میتوان یادآور شد که معمولا غذای مناسبی برای درمان سرماخوردگی میباشد.








مواد لازم:
کره 2 قطعه
پیاز 3 عدد
آب 3 پیمانه
رب کوجه فرنگی یک قاشق
نمک و فلفل زرد چوبه 1 قاشق
آب دو عدد لیمو
شکر 2 قاشق
نعناع خشک 1 قاشق
دارچین نصف قاشق
تخم مرغ 2 عدد


طرز تهیه:
پیازهای خرد شده را بدین صورت با کره طبیعی سرخ میکنیم: کره را درون ظرفی می ریزیم و روی گاز می گذاریم تا آب شود بعد پیاز را خرد کرده و درون کره ها می ریزیم و سرخ می کنیم تا طلایی شوند. درون مواد مقداری آب می ریزیم و می گذاریم با حرارت متوسط برای نیم ساعت بجوشد. آب لیمو و شکر را نیز اضافه می کنیم و می گذاریم برای 10 دقیقه با حرارت آرام بپزد. سپس دارچین و نعناع را درون سوپ می ریزیم و سوپ را از روی آتش بر می داریم . تخم مرغها را به سوپ اضافه می کنیم .به سلیقه شخصی رب گوجه فرنگی میتوان اضافه کرد.برخی کدبانوهای خانه دار آذربایجانی به این سوپ هویج خرد شده نیز اضافه میکنند.غذا آماده است.این سوپ همراه با نان داغ بربری و در شبهای سرد زمستانی کنار اعضای خانواده میل میشود.

۱۳۹۱ مهر ۱۸, سه‌شنبه

من این زبان را انتخاب نکردم


من اين زبان (فرانسوي) را انتخاب نكردم. تقدير، تصادف و شرايط آن را به من تحميل كرده است، ناچارم به فرانسه بنويسم. برايم يك چالش است.



 


بيش از سی سال است كه به زبان فرانسه حرف مي زنم و بیست سال است كه به زبان فرانسه مي نويسم اما هنوز آن را بلد نيستم. بي غلط به آن سخن نمي گويم و فقط به ياري مراجعات مكرر به فرهنگ لغات مي توانم بنويسم. بدين سبب است كه زبان فرانسه را دشمن میدانم. يك علت ديگر هم دارد كه جدي است، اين زبان به تدريج زبان مادري مرا ميکشد

برگرفته از : داستان " زبان مادری" ،اگوتا كريستف، ترجمه چنگیز پهلوان


۱۳۹۱ مهر ۱۷, دوشنبه

«خشیل» غذای محلی مناطق مختلف آذربایجان



خَشیل یکی از غذاهای محلی مردم آذربایجان است که خوردن آن بین ساکنین مناطق مختلف آذربایجان و خصوصا در مراسم شب یلدا رایج است. به سبب وجود مقدار زیادی گندم و شکر و کره طبیعی در این نوع غذا برخی بر این باورند که خوردن خشیل باعث مقاومت بدن دربرابر سرما میشود.



مواد لازم براي 4 نفر :
بلغور گندم: يك پيمانه
آرد: 4 الي 6 قاشق سوپخوري
آب سرد: 4 پيمانه (يك ليتر)
شير: به ميزان لازم
عسل: به ميزان لازم
كره: به ميزان لازم




طرز تهيه :
بلغور را خيس كرده و بعد از چند ساعت با آب بپزيد تا زماني كه آب بلغور كشيده شود. سپس بگذاريد تا سرد شود. حداقل 4 قاشق آرد را در 4 پيمانه آب سرد حل كرده، بلغور پخته شده را به آن اضافه و روي حرارت قرار دهيد و هم بزنيد تا غليظ تر از حليم شده، بوي خامي آرد از بين برود. در صورت لزوم مي توان يك الي دو قاشق سوپخوري ديگر آرد اضافه كرد تا به غلظت آن افزوده شود. براي سرو كردن خشيل، آن را در ظرف گودي ريخته، وسط آن را گود كرده و شير و عسل بريزيد. اطراف آن را نيز كره ي آب شده اضافه كنيد كه مقدار كره به ميل و سليقه شما بستگي دارد. خشیل رو حتما باید با شیره مصرف کرد چون بدون شیره بدون مزه خواهد بود و برای صبحانه بخصوص در روز های سرد زمستانی و همچنین برای تقویت بنیه و خون سازی بسیار مناسب است.




نكته :


1- اين دستور 200 گرم كربوهيدرات، 20 گرم پروتئين، 60 گرم چربي و 1420 كيلوكالري انرژي دارد.
2- درصورتي كه از آرد گندم كامل استفاده شود بسيار مقوي تر است.
3- اين غذا مربوط به استان هاي آذربايجان مي باشد.
4- اين غذا را مي توانيد با مخلوط كره، دارچين و شكر سرو كنيد.
5- از (دوشاب) شيره انگور نيز مي توان به جاي شكر استفاده كرد. 

شبی همراه با عشایر شاهسون در آلاچیق

ایلاتی‌ها شب‌های پنجشنبه (جمعه آخشامی)رابیش ازهر زمان دیگری دوست دارند.پنجشنبه‌ها در هرکجا که باشند سعی می‌کنند تاغروب خودرا به خانه برسانند.آن شب شام مفصلی تدارک می‌بینند.آنها می‌دانستند که روح اموات‌شان دراین روز آزاد می‌شوند وتا غروب خود رابه خانه‌ی خویشان وفرزندان خود می‌رسانند.
آنها می‌دانستند که روح خویشان ونیاکان‌شان دربدو ورود یکراست به اجاق خانه می‌روند.اگه اجاق سرد بود واگه بوی غذایی به مشام نمی‌رسید،ارواح غمگین می‌شدند.افسرده می‌گشتند وبا غصه وناراحتی خانه راترک می‌گفتند،اما اگه اجاق شب جمعه گرم بود وبوی غذادرفضا می‌پیچید ارواح نیاکان ونزدیکان خوشحال ومسرور می‌گشنتد.درحق اهل خانه دعا می‌کردند،وباشادی ازخانه خارج می‌شدند.


غروب پنجشنبه‌ی آنروز همه‌ی زنان اوبه درتدارک پخت غذای گرم ومطبوع بود.زینب ننه نیز دستورپخت غذای لذیذی می‌داد.وغذای موردنظر ننه کاملا سنتی و ایلی بود(سوتی هوباجی)نام داشت.پختن این غذا عین برنج بارروش کته است اما بجای آب ازشیراستفاده می‌شود.سه عروس ننه مشغول شدند.
برنج‌هاراپاک کردند.پس ازشستن روی اجاق قراردادند.ننه فقط افزودن نمک رابه عهده گرفت. وقتی که نمک ‌می‌ریخت تامل بسیارنمود.با خودزمزمه می‌کرد.اودرآن لحظه همه‌ی امواتشان را بنام یاد کرده قبل ازهمه ازپدرشوهر ومادرشوهرمرحوم‌اش نام برده وقتی که غذا آماده گردیدبازمنتظر ننه شدند.درایل کشیدن غذا همیشه به عهده‌ی مادربزرگ است.ننه مجمعه اول رابرای پدربزرگ وپسران به صدر آلاچیق فرستاد.مجمعه دوم درکناراجاق وبرای عروس‌ها ونوه‌های دختراختصاص می‌یافت.خودننه برای خوردن غذابه صدرآلاچیق رفت.پدربزرگ قبل ازشروع یک کاسه روغن زرد (ساری یاغ)روی غذا قرارداد و سپس همه رابه خوردن دعوت نمود.


براستی طعام آن شب بسیارلذیذ ودلچسب بودطعم مطبوع این غذاتنها بخاطربرنج وشیر و کره ایلی آن نبود.این غذا زمانی دلچسب در می‌آیدکه فقط بدست زنان ایل وآنهم درآن آلاچیق واجاق‌ آن پخته شود.پس ازاتمام غذا شکربجای آوردند.چیزی نگذشت همه‌ی نوه‌ها چشم به پدربزرگ دوختند.درواقع درخواستی داشتند.
پدربزرگ خیلی باب میل نوه‌ها بود.وقتی که حکایت شتربیماروالاغ بیماررا نقل کردکوچکترین نوه هم ازخنده دست برشکم برده بود وصدای شادی ازهمه‌ی آلاچیق‌ها به گوش می رسید.کومه‌ی چوپان رحمان هم چیزی ازآلاچیق ها نداشت.اموات او هم ناامید اجاق‌اش راترک نکرده بودند.زن چوپان هم (سوغان سو)پخته وموقع ریختن نمک هم کلی ارواح پدرشوهر ومادرشوهرش رایادکرده بود.بعد ازشام نیز چندچوپان به کومه‌ی رحمان آمد وازش درخواست داستان داشتند.
اوساعت‌هابرای همکاران خود حکایت نقل کرد.حکایتهای اوپندآموز وبسیارشیرین بود.داستانهایی ازشاه عباس والله‌وردی خان وزیر که بالباس مبدل درجای جای آذربایجان گشت وگذارمی‌کردند.آن شب آلاچیق خان بسیارپرطمطراق بود.چندنفرازمقامات دولتی برایش میهمان آمده بودند.


 بره‌هاسرخ شده روی سفره خودنمایی می‌کرد.خان غذای خودرا با‌آهنگ ساز وصدای دلنشین عاشیق عسگر شروع نمود.